همه چیز درباره اصول بازاریابی و فروش
مدیریت هر کسبوکاری نیاز به دانش و آگاهی در زمینههای مختلفی دارد. در این میان یکی از مهمترین ابزارهایی که هر مدیری برای به سرانجام رساندن کسبوکارش به آن نیاز دارد، آگاهی از اصول بازاریابی و فروش است. در مقالهای که پیش رو دارید، اصول بازاریابی و فروش مطرح شده و با ارائهی مثال و نمونه، شرح داده میشوند.
شاهراه کسبوکار
هر کسبوکاری، بدون فروش، از بین میرود؛ اما جذب مشتریان صرفا به دلیل داشتن سالها تجربه، مدارک عالی، یا حتی بهترین محصول رخ نمیدهد. فروش به گفتهی افراد مجرب در این زمینه، هنر و علمی است که مستلزم مهارت در هر دو رشته است. مدیران فروش به فروشندگان خود در زمینهی پرسوجو، گوش دادن و بستن قرارداد آموزش میدهند. فروش زمانی رسما به انجام میرسد که یا قرارداد پرداخت برای کالاها و خدمات به امضا برسد و یا در عوض کالاها و خدمات، پول پرداخت شود. این کار را میتوان از طریق جلسات رو در رو، تلفن یا اینترنت و توسط شخص ثالثی مانند دلال معاملات املاکی انجام داد.
دو نوع رویکرد فروش وجود دارد: مدل بنگاه به بنگاه (B2B) و مدل بنگاه به مصرفکننده (B2C). هر کدام از این رویکردها مستلزم استراتژیها و تکنیکهای متفاوتی هستند. فروشهای B2B معمولا مستلزم حضور نمایندهی خریدی است که تصمیماتی که به نفع شرکت است را اتخاذ کند. معمولا هدف این معاملات، کارآمدتر و سودآورتر ساختن کسبوکار است در حالی که فروشهای B2C معمولا به منظور تامین لذت، رضایت یا کارایی صورت میگیرند. فروشها یا به طور مستقیم از طریق تعامل بین فروشنده و خریدار انجام میشوند و یا به طور غیرمستقیم از طریق دهان به دهان یا سایر روشهای بازاریابی. پلتفرم اینترنت، فروشهای مستقیم مانند وبسایت تجارت الکترونیک را با فروشهای غیرمستقیم از طریق ابزارهای بازاریابی مبتنی بر وب ترکیب میکند.
مدیران فروش مسئولیت آموزش گروههای فروش دربارهی چگونگی کشف مشتریان احتمالی، مدیریت قلمروها، رسیدن به اهداف فروش و ایجاد پایگاه مشتری را بر عهده دارند. آنها مسئول پیشبینیهای فروش و تحلیل فروش هم هستند که شامل دادهکاوی، سیستم مرور سابقهی فروش و هدف قرار دادن الگوهای خرید است. مدیر از طریق گروهها و گزارشهای شرکت به اطلاعات دست مییابد. سپس یافتههای خود را به مدیر بالادستی که از این اطلاعات برای هدایت شرکت استفاده میکند گزارش میدهد.
چرخهی فروش
در هر تلاشی در جهت فروش، چرخهای وجود دارد. این چرخه زمانی شروع میشود که مشتری احتمالی از وجود پیشنهادی آگاه میشود و به طور ایدهآل با خرید به پایان میرسد. این چرخهی فروش میتواند بسیار سریع باشد مانند خرید محصولات غذایی، یا فرایندی طولانی باشد مانند خرید تجهیزات سنگین یا ساختمانها. مشتریان احتمالی علاقهمند، در مراحل مختلفی از این چرخه در نظر گرفته میشوند که کانال ارتباطی نامیده میشود. کارشناسان بر سر این موضوع توافق دارند که مراحل این کانال ارتباطی عبارتند از:
سرنخ: این اصطلاح به فرصتهای جدید مبتنی بر تعلق احتمالی مشتری به گروهی (مانند کسانی که محصول مشابهی را در گذشته خریداری کردهاند) اشاره دارد.
مشتری احتمالی: با خریدار بالقوه از طریق تماس سرد (تماس تلفنی) ارتباط برقرار میکنید و ممکن است او به پیشنهاد شما علاقهمند شود.
مشتری احتمالی واجد شرایط یا «گرم»: نیازهای مشتری احتمالی از طریق پیشنهادتان برآورده میشود و او برای خرید متقاعد میشود.
مشتری احتمالی «داغ»: فروشنده در شرف بستن قرارداد است. مخالفتهایی از سوی خریدار وجود دارد که قبل از فروش باید رفع شوند.
مشتری: خریدار تصمیم به خرید میگیرد.
پس از آنکه فروش به انجام رسید، مدیران باید مطمئن شوند که این مشتری، به مشتری همیشگی تبدیل خواهد شد. برای این کار، فروشنده میتواند ارتباط خود را با مشتری حفظ کند یا محرکهایی برای تکرار خرید پیشنهاد دهد. عملکرد شرکت پس از فروش، به اندازهی خود تجربهی فروش اهمیت دارد. ممکن است کسبوکارها میلیونها تومان خرجِ پی بردن به سطوح رضایت مشتریان خود و وفاداری آنها به شرکت کنند. با این حال، این مسئله به طور عمده مورد قبول است که تلاش برای حفظ مشتریان فعلی نیازمند تلاش کمتری در مقایسه با جذب مشتریان جدید است. به همین دلیل، مدیر باید به تمرین مدیریت روابط مشتری (CRM) بپردازد.
حتما بخوانید: مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) چیست؟
مدیریت روابط مشتری
حفظ روابط با مشتریان، یکی از اصول بازاریابی و فروش است. مدیران زیرک میدانند که به انجام رساندن فروش، به معنای اتمام تجربهی خرید برای مشتری نیست. دانستن اینکه کجا، چگونه و چه زمانی مشتریان به خرید میپردازند، برای سلامت بلندمدت شرکت مهم است.
در فروشهای پیچیدهتر، به ویژه فروشهای B2B، گروه فروش اطلاعات مربوط به مشتریان احتمالی را گردآوری میکنند که برای تحلیل وارد سیستم میشوند. پس از آنکه فروش به انجام رسید، دادههای مربوط به حساب آن مشتری طبقهبندی شده و این مشتری با سایر مشتریان گروهبندی میشود. این کار، پایگاه مشتری شرکت را به وجود میآورد. نرمافزارهایی وجود دارند که مدیر فروش را قادر میسازند تا دادههای جمعآوری شده در مورد جزئیات مختلف فروش را تحلیل کنند. مدیران از این اطلاعات برای هدایت اقدامات فروش به حوزههایی استفاده میکنند که بهترین نتایج را به بار خواهد آورد. بسیاری از سیستمها مدلهای پیشبینی فروش در اختیار میگذارند که فروشهای آینده را بر اساس گرایشهای فعلی پیشبینی میکنند. این مدلها به ارزیابی نرخ رضایت مشتری هم میپردازند؛ این دادهها برای تعیین شیوهی عدم از دست دادن مشتری و تعیین نقطهی متمرکزسازی انرژی به منظور ترغیب روابط بلندمدت حیاتی هستند.
گروههای فروش
شرکتهایی که در مناطق بزرگی، مثلا در چندین استان یا در کل کشور، به کسبوکار میپردازند، معمولا گروههایی برای رسیدگی به اقدامات فروش دارند. میزان تراکم جمعیتی که کسبوکار به رفع نیازهای آنها میپردازد بر تعداد اعضای گروه تاثیر مستقیم دارد. برخی از شهرها مثل تهران و اصفهان و تبریز و… هستند که به تنهایی چندین نمایندهی فروش نیاز دارند. هماهنگسازی میان قلمروهای مختلف، یکی از نقشهای اصلی مدیر فروش است. اوست که تعیین میکند چه کسی هر قلمرو را تحت پوشش داشته باشد و از هر منطقه چه چیزی انتظار میرود، و اوست که مطمئن میشود فرصتهای منصفانهای برای به انجام رساندن فروش برای هر یک از اعضای گروه وجود دارد. مدیر اهداف بلندمدت را هم علاوه بر اهداف کوتاه مدتی که برای دستیابی به اهداف بلندمدت باید برآورده شوند، مشخص میکند. ایجاد انگیزه و رقابت برای پاداشها یکی از روشهای مؤثرِ تشویق نمایندگان فروش برای رسیدن به اهداف تعیین شدهی آنهاست. قدردانی کردن از ایشان نیز محرک مؤثری است.
اگر کسبوکاری چندین پیشنهاد ارائه دهد، گروهها فرصتهای بیشتری برای فروش دارند. به گروهها آموزش انجام فروش متقاطع (فروش محصولات متنوع به مشتری)، بیشفروشی و فروش محصول متفاوت داده میشود؛ این استراتژیها شامل متقاعد ساختن مشتریان به خرید محصولات یا خدمات جایگزین یا اضافیای است که شرکت پیشنهاد میدهد. بستهبندی فروش زمانی رخ میدهد که عناصر دیگری نیز با قیمتی کمتر به ازای هر خرید اضافه شود. این استراتژیها همگی زمانی به بهترین نحو صورت میگیرند که نمایندگان فروش نیازهای مشتری احتمالی را درک کنند.
گروههای فروش به صورتی سازماندهی میشوند تا فروش برونسوی و درونسوی انجام دهند. فروش برونسوی شامل نمایندگانی میشود که فعالانه به دنبال مشتریان هستند مانند فروشندهی سنتی دورهگرد، در حالی که اعضای درونسوی به بازدیدکنندگانی که نزدشان میآیند رسیدگی میکنند، مانند فروشگاههای خرده فروشی. گروههایی که برای فروشهای رو در رو سازماندهی میشوند، کانالهایی که مستلزم نیروی انسانی بسیاری است را برای انجام فروشها به وجود میآورند و گاهی برای بستن قرارداد به چندین ملاقات نیاز دارند. اگر چه پیشبینی (تعیین سرنخها) ملاقاتها را میتوان به روشهای دیگری انجام داد، اما تا زمانی که با خریدار محتمل ملاقات صورت نگیرد، خریدی رخ نخواهد داد.
فروش تلفنی از طریق تماس تلفنی صورت میگیرد. اگر کسبوکاری، محصول یا خدماتی را در اختیار میگذارد که عموما شناخته شده است، این تکنیک فروش میتواند موثر باشد زیرا نمایندگان فروش میتوانند هر روز تماسهای زیادی برقرار کنند. احتمالا اینترنت کارآمدترین روش فروش است، زیرا فقط به چند کارمند برای رسیدگی به قلمرویی بزرگ نیاز دارید با این حال این روش ارتباطی گاهی محدود به نظر میرسد. مزیت تلفن این است که هم تماسهای بسیاری برقرار میکند و هم ارتباط دو جانبهی مؤثرتری را .
منبع : بازاریابی و فروش