بازاریابی شبکهای
عبارت بازاریابی شبکهای اولین بار در سال ۱۹۸۲ از طریق کتاب مگاترندز (Megatrends) نوشته جان نسبیت (John Nesbit) همهگیر شد. در آنجا نویسنده پیشبینی میکند همانگونه که دنیای ما بهطور روزافزونی تکنولوژیک میشود، مصرفکنندگان بیشتری برای تصمیمگیری به ارتباطات شخصیشان وابسته میشوند. هر فردی به دلیل انباشت بیشازحد اطلاعات بازاریابی پیرامونش، مجبور است هرروز اطلاعات بیشتری را برای استفاده، فیلتر کند. این موضوع اهمیت مهارتهای ارتباطی مانند ارتباط مؤثر، گوش دادن، حل مسئله و صحبت در جمع را افزایش میدهد.
آقای نسبیت پیشبینی کرد که کسبوکارها بهطور فزایندهای به انتقال پیامهای بازاریابیشان از طریق شبکههای ارتباطی شخصیشان وابسته خواهند شد. درنتیجه عبارت بازاریابی شبکهای پدید آمد. این عبارت توسط تعدادی از فروشندگان اصلی شرکت اَموی (Amway) استفاده شد و مثل برق و باد بین سایر توزیعکنندگان شرکتهای فروش مستقیم چند سطحی منتشر شد.
به همین دلیل و از همان زمان بود که در همهجا این دو عبارت یعنی بازاریابی چند سطحی و بازاریابی شبکهای را هممعنا دانستند و تفاوتی بین این دو قائل نیستند. بد نیست بدانید که لیدرهای شرکت اَموی به این دلیل این کار را کردند که واژه MLM در آن زمان در آمریکا بدنام شده بود و آنها برای از بین بردن فضای منفی حاصل از این بدنامی، این تغییر نام را انجام دادند.
لازم به ذکر است که روش بازاریابی شبکهای توسط بسیاری از انواع دیگری از کسبوکارها نیز بکار گرفتهشده است- و نهفقط فروش مستقیم. از نمایندگان معاملات املاک و بیمه گرفته تا کلوپهای سلامتی، همه از بازاریابی شبکهای برای جذب مشتریان و خریداران بهره میبرند. هرچند این روش اغلب شامل تبلیغات شفاهی میشود اما با آن متفاوت است چون در بازاریابی شبکهای محرکها و مشوقهایی برای تبلیغات شفاهی وجود دارد.
از طریق MLM که امروزه نتورک مارکتینگ نیز نامیده میشود، فرایند فروش مستقیم میتواند از فردی به فرد دیگر منتقل شود. نتیجه این طرح میتواند ایجاد درامد چشمگیری از فروش گروهی برای یک فروشنده باشد. این طرح میتواند همانند یک محرک بسیار قوی موجب ایجاد یک رشد هندسی در حجم فروش شرکتها شود.