عقد بیع
عقد بیع قرارداد یا عقدی است که به موجب آن شخصی، مالی را در ازای مال دیگر به شخص دیگری واگذار کند به نحوی که مالک مال (فروشنده)، مالکیت کالای خود را در مقابل پول یا مالی که دریافت میکند به طرف مقابل (خریدار) انتقال دهد و طرف نیز در مقابل دریافت کالا، پول یا مال خود را به فروشنده بدهد.[۱] عقد بیع به محض انشای ارادهٔ طرفین تشکیلدهندهٔ آن، یعنی بایع و مشتری، تحقق مییابد و دارای اثر حقوقی میشود. بیع در لغت به معنای خرید و فروش و داد و ستد میباشد و و در اصطلاح فقهی ایجاب و قبولی است که بر نقل ملک در مقابل عوض معلوم و متعین دلالت کند.[۲] اقسام بیع عبارتند از: ۱_ بیع عین معین ۲_بیع عین کلی در معین ۳_ بیع عین کلی در ذمه
یع به معنای فروختن و از مفاهیم عرفیه است و نتیجهٔ آن تملیک عین (مال) به عوض معلوم (مال دیگر) خواهد بود. در فقه از مفهوم دیگری به نام ((معاطات))نام برده شده که بسیار شبیه به بیع است اما شهید ثانی تفاوت این دو را در این میداند که بیع با یک صیغه و لفظ خاص و مختص بیع صورت می گیرد و معاطات بدون هیچ صیغه ای و با قصد طرفین انجام میشود و حالت اباحه دارد در حالی که بیع یک عقد به حساب می آید.
مقصود از آثار عقد بیع، آثار عقد بیع صحیح است. زیرا به موجب ماده ۳۶۵ قانون مدنی، بیع فاسد اثری در تملک ندارد. بنابراین هر گاه کسی به بیع فاسد مالی را قبض کند باید آن را به صاحبش رد نماید و اگر تلف یا ناقص شود ضامن عین و منعفت آن خواهد بود.
ماده ۳۶۵ قانون مدنی: بیع فاسد اثری در تملک ندارد.
با توجه به ماده ۳۶۲ قانون مدنی آثار بیع را می توان به چهار قسمت، الف) انتقال مبیع و ثمن، ب) ضمان درک مبیع و ثمن، ج) تسلیم مبیع، د) تادیه ثمن، تقسیم کرد.
همین که عقد بیع منعقد گردید مالکیت مبیع به مشتری و مالکیت ثمن به بایع منتقل می گردد. بنابراین بایع مبیع را به مشتری و مشتری ثمن را به بایع تسلیم کند.